درسن45 سالگی
درسن45 سالگی
یه نفر خوابش میاد واسه ی خواب جاندار یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا می خوادواسه دخترش عروسک بخره انتخابم می کنه پولشو اما نداره
یکی ویلای کناردریا شون قصره ولی اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد مامانش می گه اینا گرونه اینجا نداره
من یال های خود را عوض کردم این طور بهتر نیست ؟من سلطان جنگل هستم من زیبا وپرزور هستم کسی مثل من در دنیا وجود ندارد
ازیه بچه خسیس می پرسن تو سر بخچال که می ری چی می خوری می گه کتک
من به شما تبریک می گم که به این سایت اومدید لطفا در مورد من نظر بدهید